اگه قصد دارید مدیر کسب و کارهای بزرگ باشید. اگه هیجانات زیادی تموم وجودتون رو فرا میگیره. اگه در مورد اهدافتون تصویر سازی میکنید و هر لحظه هزار تا فکر به سرتون میرسه.
تموم این انرژیها با تمام مزایایی که دارن یک نکته کوچیک هم همراه خودشون هست و اون هم اینکه شما برای رسیدن به اهدافتون نمیتونید به تنهایی وارد عمل بشید. به قول قدیمیها یه دست صدا نداره! نکته اینجاست که کارهای بزرگ نیاز به آدمهای بزرگ هم داره و یک آدم هر چقدر هم بزرگ باشه از انجام بعضی کارهای بزرگ عاجزه.
پس اگه دوست دارید به آرزوهای بزرگتون برسید. فکر انحصارطلبی مطلق رو از سرتون بیرون کنید. شما به یک تیم قوی احتیاج دارید. تیمی که قدرتش رو علاوه بر قدرت تک تک اعضا از رابطه قوی بین اونها به دست آورده.
تیم سازی کنید و برای تیمسازی استراتژی داشته باشید
کار گروهی نیاز به به یک تیم داره و اصولا اعضا یک تیم یک شبه دور هم جمع نمیشن. برای ایجاد یک تیم قوی که قدرت پیشبرنگی خوبی هم داشته باشه. شما باید بین زمان، منابع و اهدافتون به یک تعادل منطقی برسید.
شما هر کدوم از این پارامترها رو میتونید در اولویت قرار بدید اما بدستآوردن همه چیز به ایدهآلترین شکل ممکن خیلی محتمل به نظر نمیرسه. چیزی که خارج از این پارامترها در بالاترین اولویت قرار داره اینه که داشتن یک تیم پایدار که بتونه پویایی خودش رو در دراز مدت حفظ کنه حتی اگه زمان و منابع زیادی رو برای ایجادش مصرف کنید شما رو در دراز مدت برای رسیدن به اهدافتون بیمه میکنه.
شرایط برای کیسهای مختلف فرق میکنه. اگه شما در اول راه هستید ممکنه منابع مالی زیادی نداشته باشید. پس مجبورید از زمان و تغییر در اهدافتون مایه بزارید اما ممکنه یک کمپانی بزرگ برای به دست آوردن زمان حاضر باشه هزینههای نسبتا زیادی رو متحمل بشه تا هر چه زودتر تیمهایی برای رسیدن به اهداف کوتاه مدتش در اختیار داشته باشه.
نمونه این مورد رو میتونید در شتابدهندههای کسب وکار ببینید. شتابدهندهها در لایههای زیرین، بیشتر از اونی که دنبال ایده و یا کسب وکارخاصی باشن به دنبال تیمهایی میگردند که بتونه پایدار و پویا مسیر هر کسبوکاری رو به پیش ببرن.
چیزی که در بیشتر نمونهها صادقه اینه که تیمسازی یک فرآینده و برای پیشبرد این فرآیند باید باهوش و تیزبین باشید.
آقای مدیر تا کی به انتظار قیامت توان نشست؟ برخیز تا هزار قیامت به پا کنیم!
اگه تلاشهاتون برای پیدا کردن اعضا تیم به نتیجه نرسیده شاید به وجود آوردن موارد مطلوب گزینه معقولتری باشه. داشتن عضوی در تیم که فعلا در شرایط متوسطیه اگه در کنار فرآیندهایی باشه که رشد اعضا رو تسهیل میکنه. میتونه شما رو به داشتن یک هم تیمی سطح بالا در آینده امیدوار کنه. البته فراموش نکنید قبل از هر چیز باید شرایط دو طرف رو برسی کنید. هم خود شخص و هم تیم باید استعداد رشد و پرورش رو داشته باشن.
مدیریت مفهومی فراتر از ریاست

با نگاهی به تمام موارد موفق در کسب و کارها متوجه خواهید شد که اغلب کسبوکار موفق بر یک پارامتر فوقالعاده سطح بالای خودشون تکیه داشتند. برخی با منابع مالی، بعضی با کمک از شرایط و بعضی هم با رانت طعم موفقیت رو چشیدند. با این اوصاف اگه شما هیچیک از این پارامترها رو ندارید احتمالا به یک معجزه برای به دست آوردن موفقیت احتیاج دارید. اگه به معجزه اعتقاد ندارید باید بگم که سخت در اشتباهید! مدیریت مفهومیه که در کسب و کارهای مدرن معجزه میکنه.
کاری به تعاریف آکادمیک علم مدیریت ندارم. من در مورد مفهومی حرف می زنم که سعی داره تا همه اجزا پازل رو به درستی در بهترین حالت خودشون قرار بده. این شاید با تمام تعاریفی که در ذهن دارید مغایر باشه اما من این واژه رو برای توصیف این مفهوم انتخاب کردم.
تجربه به من ثابت کرده در دنیای مدرن چیزی که تاثیر معجزه آسایی داره. هوش، درایت، احترام به منافع جمعی و اخلاقه. این روزها هیچ کس برای یک فرد خودخواه احترام قایل نیست. هر کس به انداره تاثیری که در تیم داره مزایایی نصیبش می شه. در نظر گرفتن مزایای اضافه فاصله شما رو با اعضا تیم زیاد میکنه. فاصلهای که به در نهایت به انفکاک تیم از اهداف شما منجر میشه.
سختکوش، عاشق و باهوش باشید
حالا که به هر دلیلی در راس هرم تیم خودتون قرار گرفتید. نوک همه پیکانها به سمت شماست! بیشترین تاثیر رو شما در تیمتون میگذارید نه هیچ شخص دیگهای. پس تمام چیزهایی رو که دوست دارید در تک تک اجزای تیمتون جاری باشه رو در خودتون درون سازی کنید.
طبیعت به ما یاد داده که «هر عملی را عکسالعملی است. در همان راستا و در جهت عکس». پس اگر دوست دارید تا اعضا تیم به اهداف شما توجه داشته باشن باید برای اهدافشون ارزش قائل باشید. به تکتک جزئیات دقت کنید و قبل از اون که دیر بشه از رویدادهای تیمتون خبر داشته باشید. واکنش شما به تکتک کنشها نقش تعیین کنندهای در تیم داره. پس علاوه بر تمام وظایفی که به دوش دارید. نیمنگاهی هم به هم تیمیهاتون بندازید. این صرفاً به معنای یک مدیر مهربان نیست. گاهی لازمه تا تدبیر رو با استفاده از قاطعیت بروز بدید.
انتقاد پذیری رو در خودتون افزایش بدید تا دچار توهم خود شیفتگی نشید.
شاید این نوع نگاه من رو آرمانگرایانه بدونید اما من معتقدم که در دراز مدت احتمال اون که اجزای مناسبی برای پازل زندگیتون پیدا کنید زیاده . پس عاشقانه به تلاش برای به دست آوردن اهدافتون تلاش کنید و مطمئن باشید که شاید مسیرتون دچار تغییر بشه اما برآیند همه نیروها شما رو به داشتن محیطی پویاتر و خوشحالتر هدایت میکنه
در پایانخوشحال میشم اگه نظرات و تجربیاتتون رو با من شریک بشید. اگه فکر می کنید نکته از قلم افتاده در کامنتها مطرح کنید تا با هم درموردش گپ بزنیم.